فرانسوا شارل فوریه و آرمانشهر فالانستر (Charles Fourier)

فرانسوا شارل فوریه و آرمانشهر فالانستر (Charles Fourier)
در این پست می‌خوانید:

نام کامل: فرانسوا ماری شارل فوریه (François Marie Charles Fourier)

ولادت: 1772 میلادی – بزانسون فرانسه

وفات: 1837 میلادی – پاریس فرانسه

فیلسوف اجتماعی فرانسوی و پیش شهرساز ترقی‌گرا

نظریه: چهار حرکت – آرمانشهر فالانستر

آثار: کتاب 8 جلدی کار بزرگ (1815)

شارل فوریه

زندگینامه شارل فوریه

فوریه در 7 آوریل 1772 میلادی (19 فروردین 1151 شمسی) در خانواده‌ای توانگر در شهر بزانسون فرانسه متولد شد. در 9 سالگی پدرش را که یک تاجر پارچه بود، از دست داد و مادرش علاقه‌مند بود که از او نیز یک تاجر موفق بسازد. اما فوریه به این کار علاقه نداشت و دوست داشت دانشمند و کارمند رسمی دولت شود. اما چون جز طبقه اشراف نبود، نمی‌توانست کارمند دولت شود.

شارل فوریه پس از فوت پدرش، آموزشش را نزد یک تاجر پارچه در لیون شروع کرد و در سال 1973 و در 21 سالگی از ارث پدرش استفاده کرد و توانست بزرگترین مرکز پارچه‌بافی جنوب فرانسه را در لیون احداث کند. در آنجا، وضعیت بد و گرسنگی توده کارگران ابریشم‌باف را دید و اتفاقاً در همان کارخانه در سال 1976 شورش کارگران مانوفاکتور رخ داد.

او به داد و ستد و دلالی ادامه داد تا اندوخته‌هایش به پایان رسید و در این کار نیز ناکام ماند و در سال 1800 میلادی به لیون بازگشت و سعی کرد مجله لیون و بخش رون را افزایش دهد. اما دستگاه سانسور آن را توقیف کرد و مجدد شکست خورد. در سال 1808 نظریه چهار حرکت را که دربرگیرنده نظام مطلوبش بود ارائه کرد و سرانجام 26 سال بعد توانست آن را به فروش برساند.

شارل فوریه سال 1815 سردفتر بخش آمار فرمانداری لیون شد و به مدت 5 سال عضو آکادمی بللی بود و در آنجا در رابطه با تغییرات اجتماعی اظهارنظر کرد. سال 1819 نیز کتاب 8 جلدیش را به نام کار بزرگ به پایان رساند. کتابی که هیچ‌وقت به صورت کامل منتشر نشد و بعد از سانسور با به تعداد محدود منتشر شد.

فوریه سال 1821 رساله‌ای علیه سن سیمون و اوئن نوشت. همچنین به تبلیغ نظرات خودش پرداخت و تمام مدت منتظر فردی خیر و پولدار برای تأمین اعتبار آرمانشهرش به نام فالانستر بود. فوریه سرانجام در 10 اکتبر 1837 (18 مهر 1216 شمسی) در پاریس درگذشت.

فرانسوا شارل فوریه

شکل‌گیری نظریات شارل فوریه

اندیشه‌های فوریه در سال‌های پیش از انقلاب کبیر فرانسه شکل گرفت. سال 1820 مقالات رابرت اوئن را می‌خواند و مرید اوئن شد. اما خیلی زود و در سال 1824 مخالفتش را با نظریات اوئن اعلام کرد و رساله‌ای را علیه او نوشت. تا جایی پیش رفت که حتی سال 1831 طرح رابرت اوئن را نوعی کلاهبرداری نامید. فوریه جامعه‌ای که متکی بر رقابت براساس منافع شخصی و یا طبقاتی باشد را غیراخلاقی می‌دانست و به جای آن اتحاد بین نیروهای مختلف را پیشنهاد کرد.

هدف فوریه ارتقای انسان‌ها به دورانی بود که برده‌داری وجود نداشته باشد و ثروتمندان به هزینه فقرا زندگی نکنند. به جای جنگ رقابتی میان واحدهای کشاورزی و پیشه‌وری، جایش را به تشکیلات تعاونی در امر تولید و پخش کالا بدهد. به همین منظور تاریخ بشریت را به 7 دوره تقسیم کرد:

  1. وحشیگری (توحش، آشفتگی و بی‌نظمی)
  2. بربریت (ملت‌ها جایگزین تیره و عشیره می‌شوند)
  3. پدرسالاری (با کشاورزی و دامداری مشخص می‌شود)
  4. تمدن (بارزترین خصلت آن: توسعه بی‌نظیر صنعت)
  5. تضمین یا تعاون (شکل‌گیری مجموعه‌ای از نهادها که بین اعضای جامعه همبستگی برقرار می‌کند)
  6. همپیوندی (مشارکت و تعمیم آن در همه ابعاد)
  7. هماهنگی (مرحله‌ای که به اصل بزرگ طبیعی هماهنگی جهانی ختم می‌شود)

شارل فوریه براین اساس عصر خودش را تمدن نامید و درباره آن می‌گوید:

تمدن چیزی نیست جز «بلایی گذرا»، «دردی در کودکی، چون دندان در آوردن»، اما این مرحله جز از راه بازسازی بنیادین جامعه گذشتنی نیست؛ جامعه‌ای که برای توسعه بخشیدن به تولید، رها شدن از فقر و تحقق بخشیدن به انسان کامل، می‌باید مشارکت و تعاون را جامه عمل بپوشاند.

فوریه مهمترین ویژگی دوره تمدن را مالکیت خصوصی آزاد و بدون کنترل می‌دانست که مورد تأییدش نبود. او دوران پنجم (تضمین) را دوره ایجاد زنجیره محدودیت‌ها برای مالکیت خصوصی در راستای گذار از تمدن اعلام کرد تا از این طریق هرج و مرج موجود در شهرها جای خود را به نظمی گسترده و دقیق دهد.

با بهره‌گیری از قانون جاذبه نیوتون، نیروی تنظیم کننده زندگی اجتماعی را مبحث یا نیروی جاذبه محبت می‌دانست. به این ترتیب قانون نیوتون را به نظریه حرکت‌های اجتماعی خود تعمیم داد و باور داشت راز خوشبختی را دوباره پیدا کرد. او خوشبختی را هدف خلقت انسان می‌دانست. فوریه معتقد بود با این طرز تفکر به خداوند نزدیک‌تر می‌شود. خدای فوریه خدای خالق عشق و لذات است نه خدای ریاضت و سرکوب.

فالانستر فوریه

ویژگی‌های فالانستر آرمانشهر شارل فوریه

تصور اجتماعی فوریه از جامعه آرمانی و عقلایی که در سال 1829 منتشر شد، ایجاد گروه‌های اجتماعی اقتصادی مستقلی به نام فالانژ بود که در مجتمع‌هایی موسوم به فالانستر زندگی و امرارمعاش می‌کردند. ویژگی‌هایی که شارل فوریه برای فالانستر به عنوان آرمانشهر در نظر گرفته بود، عبارت بودند از:

  • مکان فالانسترهای فوریه در یک محیط روستایی فرض شده بود که باید امکانات مناسب شهری را در خود فراهم کند.
  • در مقابل جامعه نامحدود زمانش، جامعه‌ای محدود و عقلایی با ساختمانی واحد برای سکونت، تصور شده بود.
  • فالانستر برای آرمانشهری که در واقع شهری مربوط به دوره ششم است، سه محدوده تعیین کرد:
    1. منطقه مرکزی شهر
    2. حواشی و بخش کارخانجات
    3. جاده‌ها و محوطه بیرونی شهر
  • هریک از سه محوطه بسته، ابعاد متفاوتی را برای ساختمان‌ها داشتند و هیچ‌یک از آنها بدون تصویب انجمن بازرسی عالی شهر نمی‌توانست ساخته شود.
  • هر سه محدوده با شمشادهای بلند یا درختانی که جلوی دید را نگیرد، از یکدیگر جدا می‌شدند.
  • این شهر آرمانی مانند قصر است، اما قصری اجتماعی که  شکل ساختمانی آن انسان را به یاد کاخ ورسای می‌اندازد.
  • همه خانه‌ها در بخش مرکزی باید دارای فضاهای آزاد به صورت حیاط یا باغچه با مساحتی حداقل برابر با سطح زیرساخت داشته باشد. نسبت این فضاها در محدوده دوم دوبرابر و در محدوده سوم سه برابر زیربنا پیش‌بینی گردیده بود.
  • در چنین شرایطی واحدهای مسکونی شخصی وجود خارجی نداشته، بلکه به صورت اشتراکی استفاده می‌شوند تا از این راه، به تجمع سرویس‌ها و آسانی روابط متقابل کمک کنند. فوریه همیشه به دنبال جامعه‌ای اشتراکی برای 1600 نفر (400 خانوار) بود. او می‌گفت چرا 400 تا آشپزخانه، 400 تا انباری، 400 رختشویخانه داشته باشیم وقتی یکی کافی است و چرا باید 400 خانه یا ساختمان داشته باشیم وقتی می‌توانیم یک خانه برای 400 خانوار بسازیم. البته به شرطی که آدم‌ها از آسایش کافی برخوردار بوده و دارای فرهنگ شهری نیز باشند.
  • او معتقد بود در این مجموعه‌ها نباید جلوی دید را گرفت، اما باید مانع از تراکم مردم در یک نقطع گردید. فوریه برای جلوگیری از یکنواختی پیشنهاد کرد که خیابان‌ها به صورت مارپیچ یا منحنی طراحی و اجرا گردند.
آرمانشهر فالانستر

تفاوت دیدگاه‌های فوریه با اوئن

شارل فوریه برخلاف اوئن برای هر فرد، آزادی و استقلال قائل بود و نمی‌خواست همه تبدیل به یک فرد شوند و اساساً در جامعه آرمانی‌اش به دنبال تبدیل همه افراد به یک شخصیت واحد نبود. او جامعه‌ای متشکل از افراد متفاوت را می‌پذیرفت.

برای فوریه طبقه‌بندی یک مالیخولیای حقیقی است. او ارزش زیادی برای سازماندهی فضایی در فالانستر قائل بود و از ویژگی‌های اصلی جامعه آرمانیش، خردگرایی و طبقه‌بندی منظم مکان‌ها و فعالیت‌ها را می‌توان برشمرد.

وی جایگاه خاصی برای مشارکت قائل بود و اعتقاد داشت که در جوامع هماهنگ، مشارکت میان منافع عمومی و خصوصی برخوردی دوسویه را پدید می‌آورد که از راه جذابیت به تحقق می‌رسد. مشارکت در این جوامع با جوامع پیشین که جبر بر آنها حاکم است در تقابل می‌باشد.

احداث فالانستر شارل فوریه توسط آندره گودَن

ژان باتیست آندره گودن، صنعتگر، مخترع و اصلاحگر اجتماعی فرانسوی بود که اندیشه‌های فوریه شدیداً در او نفوذ کرده بود. گودن بر اساس انگاره‌های فوریه، سال 1850 طرح فالانستر را با نام فامیلیستر در نزدیکی کارخانه گودن در گیز شروع کرد.

ساختمان‌های مسکوین فامیلیستر کمابیش از سه بلوک بسته، اما پیوسته به هم، تشکیل می‌شد. ساخت این بلوک‌های چهار طبقه به ترتیب در سال‌های 1851 و 1868 و 1877 آغاز شد. ساخت فضاهای خدماتی و عمومی نیز از سال 1860 شروع شد. شیرخوارگاه و کودکستان آن در سال 1862، مدرسه و تئاتر مجموعه در 1869 و سرانجام رختشویخانه و حمام در 1870 ساخته شد.

در کل ویژگی‌های فامیلیستر به این صورت بود:

  • گروه‌بندی ساکنین، برخلاف نظریه افراطی فوریه براساس گروه‌های سنی نبود، بلکه برای هر خانواده یک آپارتمان در نظر گرفته شد.
  • آپارتمان‌ها نسبت به شرایط آن زمان از امکانات بهداشتی و تأسیسات مورد قبولی برخوردار بودند.
  • همه واحدها از تهویه طبیعی برخوردار بودند.
  • حیاط مرکزی میان بلوک‌ها نیز با سقف شیشه‌ای پوشانده شده بود.
دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید